دلیل غیبت :
سلام به همه دوستان عزیزم با عرض پوزش از غیبت طولانی که داشتم از دوستانی که تو این مدت با اینکه من بهشون سر نزدم ولی انونا به وبلاگ من امدن و نظر های قشنگی هم دادن خیلی ممنون هستم .راستش این یکی دو ترم خیلی حجم درسهام زیاد بود با اینکه خیلی دوست داشتم آپ کنم و به همه دوستان سر بزنم ولی نشد خیلی خوشحال میشم اگه بازم نظرهای قشنگتون رو ببینم .
شب امتحان زبان بود دیگه خسته شده بودم داشتم دیکشنری رو ورق میزدم که رسیدم به حرف ال جلوتر رفتم و ۲۰ تا کلمه عشق در اونها بکار رفته در آوردم امیدوارم خوشتون بیاد.
Love | مهر /عشق /محبت /عاشق بودن /دوست داشتن |
Lover | عاشق / خاطر خواه |
Love Affair | سراسر عاشقانه /عشق و عاشقی |
Love letter | نامه عاشقانه |
Love life | زندگی عاشقانه |
Loving | با محبت |
Lovemaking | عشق ورزی |
Love Seat | صندلی یا نیمکت دسته دار دو نفری |
Love Sick | بیمارعشق /دلباخته |
Love Some | محبوب /دلپذیر /عاشق |
Love-making | روابط بین دو نفر |
Love-story | داستان کوتاه یا فیلم عاشقانه |
Loveable | دوست داشتنی /جذاب |
Lovebird | مرغ عشق |
Loveless | بی عشق |
Lovelorn | دلخسته عشق /عاشق دلخسته /شیدا |
Lovely | دوست داشتنی |
Love potion | شربت سحر آمیز عشق |
متن های عاشقانه
عشق را وقتي احساس کردم که ديدم : يک کودک آبنبات خودش را در آب شور دريا مي زد و مي خواست آن را شيرين کند
من عشق را در تو تو را در دل دل را موقع تپيدن و تپيدن را به خاطر تو دوست دارم
بی تو امشب باز يک گوشه نشستم در خيالم آمدم پيش تو و گفتم که خستم از همه چيز و همه کس به تو گفتم های های گريه کردم زار زار ناله کردم گفتم اينجا غصه دارم هيچکس را هم ندارم از همه چيز و همه کس من گسستم با همين دستهای بستم مثل اينکه کودک هستم از تو پرسيدم تو ميدانی که هستم؟ تو به من خنديدی و گفتی که باز هم در اين دنيای زيبا چشم بر خوبيها بستم
گوييم که بيدار شديم اين چه خيالست بيداري ما چيست بيداري طفلي است که محتاج لالاست
كسي در باد مي خواند تو را تا اوج مي خواهم براي ناز چشمانت چه بي صبرانه مي مانم د لم تنگ است و بي يادت در اين غربت نمي مانم تو هستي در وجود من تو را هرگز نمي رانم
دوست داشتن کساني که دوستمان ميدارند کار بزرگي نيست، مهم آن است آنهايي را که ما را دوست ندارند، دوست بداريم
من ياد گرفتم ، که سالها طول ميکشه که بين آدمها اعتماد بوجود بياد ولي فقط يکمي سو ظن (نه دليل) کافيه که همشو از بين ببره
معلم پرسيد عشق چند بخشه زود دستمو بالا گرفتم :يک بخش اما ازوقتي تورا شناختم فهميدم عشق 3 بخشه :1 عطش ديدن تو:2 شوق با توبودن :3 واندوه بي تو بود
يه دوست، فردي هست که آهنگ قلبت رو مي دونه و مي تونه وقتي تو کلمات رو فراموش مي کني اونا رو واسه ات بخونه
يک فيلسوف لر مي گويد : دايره ي زندگي مربعي است که سه ضلع دارد : عشق و محبت
من به دو چيز عشق مي ورزم يكي تو و ديگري وجود تو به دو چيزاعتقاد دارم يكي خدا وديگري تو من در اين دنيا دو چيز ميخواهم يكي تو وديگري خوشبختي تو من اين دنيا را براي دو چيز ميخواهم يكي تو وديگري برای با تو موندن تا همیشه دوستت دارم.
در اين دنيا کسی عاشق نمي مونه اخه هيچ کس از اون چيزی نمي دونه همه مي خوان بگن که عاشق هستن ولی انگار همه دنيا پرستن کسی که عاشقه دنيا نداره اخه دل که با اون کاري نداره!!
مهم اين نيست که تو اَد ليست مسنجرمون چند نفر اَدد شدن. مهم اينه که تو قلبمون فقط 1 نفر ادد شده باشه که با هم آن بشيم، باهم آرشيو زندگي رو دوره کنيم و با هم آف بشيم. امّا بايد يادمون باشه پسورد دوستيمون رو جوري بسازيم که کسي نتونه هکمون کنه
اشكي كه بيصداست پشتي كه بيپناست دستي كه بسته است پايي كه خسته است دل را كه عاشق است حرفي كه صادق است شعري كه بيبهاست شرمي كه آشناست دارايي من است ارزاني شماست
دستتو بکن تو موهات و يک تارشو بگير تو دستت.....گرفتي؟حالا اوني که تو دستته.همونو به صد تا دنيا نميدم
گفته بودي دلتنگي هايم را با قاصدک ها قسمت کنم تا به گوش تو برسانند. مي گفتي قاصدکها گوش شنوا دارند غم هايت را در گوششان زمزمه کن و به باد بسپار . من اکنون صاحب دشتي قاصدکم. اما مگر تو نمي دانستي قاصدکهاي خيس از اشک مي ميرند؟
فرشته اي از سنگ پرسيد : چرا مانند خاک از خدا نمي خواهي که از تو انسان بسازد ؟ سنگ تبسمي کرد و گفت : هنوز آنقدر سخت نشده ام که مستحق چنين خواسته اي باشم
تنهايی را دوست دارم زيرا بی وفا نيست ... تنهايی را دوست دارم زيرا عشق دروغی در آن نيست ... تنهايی را دوست دارم زيرا تجربه کردم ... تنهايی را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست .. . تنهايی را دوست دارم زيرا.... در کلبه تنهايی هايم در انتظار خواهم گريست و انتظار کشيدنم را پنهان خواهم کرد
شايد يه كسي شب ها براي اينكه خواب تورو ببينه به خدا التماس مي كنه شايد يه كسي به محض ديدن تو دستش يخ مي زنه و تپش قلبش مرتب بيشتر ميشه مطمئن باش يه كسي شب ها به خاطر تو توي درياي اشك مي خوابه ولي تو اون رو نمي شناسي
از غصه اين درد ندانم چه كنم يا هست پناهي و ندانم چه كنم؟ وز دل بيمارم هر دم تا ز سحر ز شوق روي بي تابت چه كنم؟ چشم من شرم باد ، ز تو نظري با دل عشاق خويش ز دوريت چه كنم ؟ گرچه وصال آغازگر روياي ما بود با مرگت زين سر آغاز چه كنم ؟
ميدوني وقتي خدا داشت بدرقه ات مي کرد بهت چي گفت ؟ جايي که ميري مردمي داره که مي شکننت نکنه غصه بخوري من همه جا باهاتم . تو تنها نيستي . توکوله بارت عشق ميزارم که بگذري، قلب ميزارم که جا بدي، اشک ميدم که همراهيت کنه، ومرگ که بدوني برميگردي پيشم
آسمون به ماه ميگه: عشق يعني چي؟ ماه ميگه: يعني اومدن دوبارهي تو...، ماه ميگه؟ تو بگو عشق يعني چي؟ آسمون ميگه : انتظار ديدن تو
زندگي سخت نيست ما سختش ميکنيم عشق قشنگ نيست ما قشنگش ميکنيم دل ما تنگ نيست ما تنگش ميکنيم دل هيچکس سنگ نيست ما سنگش ميکنيم
آخر يه روز پرينت قلبم رو مي گيرم تا باورت بشه كه با هر نفسم صد بار مي گم دوستت دارم
هر چندتا تو منو دوست داري من يه دونه بيشتر دوست دارم ميدوني اينجوري خوبيش اينه که حتي اگه منو دوست نداشته باشي باز من يه دونه دوست دارم
من پر از حرف سکوتم خالیم رو به سقوطم بی توو آبی عشقت تشنه ایم کویر لوتم نمیخوام آشفته باشم آرزوی خفته باشم تو نذار آخر قصه حرفمو نگفته باشم پس از آن غروب رفتن اولین طلوع من باش من رسیدم رو به آخر تو بیا شروع من باش شبو از قصه جدا کن چکه رو باور من خط بکش رو جای پای گریه های آخر من
بجاي دسته گلي که فردا در قبرم نثار مي کني امروز با شاخه گلي کوچک يادم کن به جاي سيل اشکي که فردا بر مزارم مي ريزي امروز با تبسمي شادم کن به جاي متن هاي تسليت که فردا برايم مي نويسي امروز با يک پيغام کوچک خوشحالم کن من امروز به تو نياز دارم نه فردا
هر وقت بعد 120 سال رفتي اون 2نيا وقتي خواستي از پل صراط رد شي و بهت گفتن يکي حلالت نکرده اون منم که به اين بهونه يه بار ديگه ميخوام ببينمت
هرگاه احساس کردي که گناه کسي آنقدر بزرگ است که نميتواني او را ببخشي بدان که اشکال از کوچکي روح توست، نه از بزرگي گناه او
رسول خدا(ص): کسي که حاجت برادر مومن خود را برآورده سازد ، مانند کسي است که عمر خود را به عبادت گذرانيده باشد
ميدوني چرا دل به دلت دادم؟ به خاطر شباهت زيادت به ماه با اين تفاوت که ماه سه حرف داره ولي تو حرف نداري
برو به جهنم، چون فقط تو هستي كه ميتوني جهنم رو بهشت كني!
يك رو تو جهنم همديگهرو ميبينيم، آخه هردومون جهنمي هستيم، تو به جرم
اينكه قلبم رو دزديدي و من به خاطر اينكه جاي خدا تو رو ميپرستم!
به تو يك «سمبوسه» ميدم كه دو حرف اولش مال دشمنانت باشه و چهار حرف
آخرش مال خودت باشه!
جبران خليل جبران ميگه:تنها عشق و مرگ هستند که همه چيز را دگرگون ميکنند
فرشتهها وجود دارند اما بعضي وقتها چون بال ندارند، ما بهشون ميگيم:
دوست!
نظرات شما عزیزان: